شماره 378    |    21 آذر 1397
   

جستجو

«تاریخ شفاهی» از منظر دکتر مرتضی نورایی/2

لزوم نگاه فراگیر در تاریخ شفاهی دستگاه‌های اجرایی

پروژه تاریخ شفاهی دستگاه‌های اجرایی، موضوع‌محور است؛ نه شخص‌محور! پس فقط نباید با مدیران مصاحبه کنند. یکی از آسیب‌های مصاحبه برای این پروژه‌ها، این است که اول می‌خواهند با رؤسا مصاحبه کنند. در حالی که باید با همه کارمندان جزء و کل صحبت شود.

به یاد مبدع عنوان «راوی» برای پژوهشگر تحقیقات میدانی

نگاه «دکتر هادی نخعی» به تاریخ‌نگاری جنگ

عملیات رمضان حدود 20 روز بیشتر نبود. اما حضور من از زمان موسوم به آمادگی و فراهم آمدن مقدمات اجرای عملیات تا انجام وظیفه و سپس تحلیل و بررسی نتایج آن، حدود 45 روز طول کشید. تمام طول این مدت، تنها راوی قرارگاه کربلا بودم...

خاطره‌گویی در هجدهمین یادواره شهدای گردان انصارالرسول(ص)

اتفاق‌هایی از دو عملیات

هنوز بیست قدم هم نرفته بودیم که وارد خط عراقی‌ها شدیم. تا سال 1365 این اتفاق کم پیش آمده بود که در طول روز وارد خط عراقی‌ها شویم. وارد سنگری شدیم و دیدیم دو عراقی افتاده‌اند. گمان کردیم که آنها مرده‌اند...

خاطرات عجیب یک معلم

به نظر می‌رسد جایی که خاطره‌نگاری از وقایع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در ایران باز کرده، انگیزه‌ای قوی برای ثبت و ضبط خاطرات وقایع و موضوعات دیگر به وجود آورده است؛ بویژه خاطرات معلمی که آن هم در شمار فعالیت‌های انقلابی و مقدس است.

خاطرات ناصر قره‌جانی

ناصر قره‌جانی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان هفتادوسومین برنامه شب خاطره (6 خرداد 1378) بود. او درباره عملیات رمضان خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسراری از درون ارتش عراق-16

ترجمه: حمید محمدی

هنوز نسیم بقیه جمله بریده بریده او را به گوشم نرسانده بود که موضع ما یک‌سره شد آتش و دود و بوی باروت. وحشت و ترس آن چنان در وجودم ریشه دوانده بود که قدرت بروز هیچ‌گونه عکس‌العملی را در خود نمی‌دیدم. سیل گلوله‌ها و ترکش‌های مرگبار به سوی ما راهی بود و هر آن احتمال می‌رفت سروکله ایرانی‌ها نیز به دنبال این گلوله‌باران وسیع و پرحجم پیدا شود. هرچه فکر کردم، راه نجاتی برای خود نیافتم. بالاخره وامانده و مستأصل خود را از درون سنگر دیده‌بانی بیرون انداخته و سریع به سوی سیم‌های خاردار جلوی موضع دویده و در پناه صخره‌ای نسبتاً بزرگ، خود را هم از شر تیرها و ترکش‌ها و هم از دید نیروهای خودی و احتمالاً نیروهای مهاجم ایرانی مخفی کردم.
خیلی طول نکشید که از شدت سروصداها کاسته شد و عجیب اینکه خبری از آمدن ایرانی‌ها نشد.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.