شماره 324    |    03 آبان 1396
   

جستجو

گزارش نخستین همایش تاریخ شفاهی دستگاه‌های اجرایی-1

تاریخ شفاهی، ظرفیت‌های یادگیری را افزایش می‌دهد

تاریخ شفاهی راهی برای ارتقاء مدیریت یک جامعه است؛ یعنی ظرفیت‌های یادگیری را در یک جامعه افزایش می‌دهد. ما باید بیاموزیم که چگونه از منابع و ظرفیت‌های‌مان استفاده کنیم. تاریخ شفاهی یکی از حلقه‌های مدیریت دانش است، این حلقه باید تکمیل شده و به بقیه زنجیره وصل شود که ارزش به مراتب بیشتری را ایجاد می‌کند.

گزارش نخستین همایش تاریخ شفاهی دستگاه‌های اجرایی-2

باید به الگوی ایرانی تاریخ شفاهی برسیم

اجرای تاریخ شفاهی در هر فرهنگ، تاریخ و سرزمینی متفاوت است و ما باید به تدریج تاریخ شفاهی خودمان را درست کنیم. در سال‌های آینده باید به یک الگوی تاریخ شفاهی ایرانی برسیم و این موضوع برای ما بسیار اهمیت دارد.

نقد و بررسی کتاب‌های تاریخ شفاهی وزارت امور خارجه

کار در عرصه تاریخ شفاهی سخت است

هدف اصلی در تاریخ شفاهی انتشار نیست. هدف ثبت، ضبط و نگهداری ناگفته‌ها و نانوشته‌هاست. تقدم نیز با نسل اول است که تجربه بیشتری دارند و ممکن است روزی بین ما نباشند. هدف دوم انتقال تجربه و هدف سوم نشر است.

مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورت‌ها-28

پیاده‌سازی فایل صوتی

پس از پایان مصاحبه، باید برای پیاده‌سازی فایل صوتی و تبدیل آن به متن مکتوب اقدام نمود. منظور از این کار نه تدوین نهایی متن که صرفاً تبدیلِ اولیه صدا به متن و تهیه یک متن خام است تا آرشیو و بهره‌برداری از مصاحبه را آسان کند.

خاطرات محمدحسین جعفریان

محمدحسین جعفریان، شاعر، مستندساز و روزنامه‌نگار است. او مهمان چهل‌وچهارمین برنامه شب خاطره (4 مرداد 1375) بود و از روز تشییع پیکر شهید سید مرتضی آوینی و سفر خود به افغانستان خاطره گفت. همچنین به ماجرای جانبازی‌اش اشاره کرد. این روایت‌ را ببینیم.

یادآوری مصاحبه‌هایی که 50 سال پیش انجام شدند

در طول سال‌ها، بخش تاریخ کالج بیتل چندین پروژه تاریخ شفاهی انجام داده است؛ آن‌ها نخستین بخش از جشنواره پاییزی امسال این کالج خواهند بود. جشنواره پاییز، جشنی سالیانه برای فارغ‌التحصیلان و دوستان کالج بیتل است و شامل برنامه‌های ویژه در موزه کافمن در پردیس این دانشگاه می‌شود.

طرح تاریخ شفاهی بین نژادی «در ژرفای قلب من»

«در ژرفای قلب من» یک طرح تاریخ شفاهی بین نژادی در مانت هوپ است که دسترسی عمومی به موضوعات اخلاقی، تاریخ، آموزش و پرورش، نژاد، جنسیت، کار و مقولات چند فرهنگی را فراهم می‌کند. این طرح شامل بیش از 40 تاریخ شفاهی از شاهدان عینی است که به شرح و توضیح در خصوص مدرسه و زندگی اجتماعی در دهه‌های 1950 تا 1970 می‌پردازد.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

سال‌های تنهایی - 15

خاطرات خلبان آزاده، هوشنگ شروین(شیروین)
به کوشش: رضا بنده‌خد

نگهبان‌ها که همه شخصی و بعضی‌های‌شان از غرفه آمده بودند، در همان اتاقی که یک درش به سالن ما باز می‌شد، نگهبانی می‌دادند و برای این‌ که کاملاً روی ما کنترل داشته باشند و بتوانند ما را ببینند، به اندازه یک مربع کوچک از شیشه را رنگ نزده و مقوایی را از سمت خودشان روی آن چسبانده بودند تا هرگاه خواستند ما را زیر نظر قرار دهند و با بالا زدن مقوا، بتوانند داخل سالن را نگاه کنند.

در جمع ما چند سرگرد بود؛ یک پزشک نیروی دریایی، چند افسر شهربانی و همچنین آقای «علی والی» قهرمان وزنه‌برداری آسیا که داوطلبانه به جبهه آمده بود. چند نفر درجه‌دار قدیمی هم بودند که افسر شده و دارای تجربه و سابقه خدمت بالایی بودند. یکی از آنان که در ژاندارمری خدمت می‌کرد، از دیگران مسن‌تر بود و با قد بلند، لاغراندام به نظر می‌رسید و حین تردد در منطقه، دستگیر شده و به اسارت درآمده بود.

یکی از افسران نیروی دریایی که خلبان‌ هلی‌کوپتر بود، به هلال احمر مأمور شده و مسئول کمک‌رسانی پزشکی بود و با این که پرنده‌اش آرم مخصوص داشت، بر خلاف قوانین بین‌المللی، او را هدف قرار داده و به اسارت گرفته بودند.

تعداد افسران ژاندارمری زیاد بود و بسیار زرنگ و پرتجربه نشان می‌دادند. عده‌ای هم از خلبان‌های هوانیروز بودند.

یکی از افسران نیروی زمینی که قبلاً افسر «گارد» بود، خیلی فعالیت می‌کرد و تقریباً در همه امور نظر می‌داد. بسیاری از پیشنهادهای به اجرا درآمده، از سوی او ارائه می‌شد. خیلی سر و زبان‌دار و با احساس به نظر می‌رسید و انگیزه آمدنش به جبهه را عشق و علاقه به میهن بیان می‌کرد.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.