شماره 323    |    26 مهر 1396
   

جستجو

طراحی، اجرا و ارزشیابی کارگاه تاریخ شفاهی

چنانچه اصول برگزاری این سبک از آموزش رعایت نشود و شرکت کنندگان فقط مستمع باشند و درگیر بحث و انجام فعالیت‌های مناسب نشوند، فقط اسم آن کارگاه خواهد بود. در عمل، آموزش به سبک سخنرانی انجام گرفته است.

شماره چهارم دوفصلنامه «تاریخ شفاهی» منتشر شد

تاریخ شفاهی به عنوان ابزاری کلاسی

گوش دادن به سخنان مصاحبه‌شونده‌ها از طریق نوارها، یک تجربه شگفت‌انگیز بود، چیزی بود که ایده‌های جدید برای تحقیق‌های زیاد و فضاهای گسترده برای پژوهش‌های آینده به وجود آورد. در نتیجه، استفاده از تاریخ شفاهی در کلاس درس، اقدام ارزشمندی برای ارتقای تجربه‌های دانش‌آموزان و محققان بوده است.

سفری به دوره قاجار

روزگاری که خاطره‌نویسی، تاریخ‌نگاری مخفی بود

بعد از شناسایی خاطرات که شامل 42 اثر می‌شود، در یک تقسیم‌بندی تاریخی آنها را در دو دوره قبل و بعد از مشروطه قرار داده و با تکیه بر انگاره‌هایی چون پایگاه طبقاتی خاطره‌نگاران و اندیشه‌های آنان در باب مسائل مختلف به تحلیل متنی - محتوایی آنها پرداخته‌ایم.

مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورت‌ها - 27

پرسش تکمیلی

با پایان یافتن مصاحبه، محققِ تاریخ شفاهی موظف است به بررسی متن مصاحبه پرداخته و نسبت به شناسایی ابهامات و نقاط ضعف آن اقدام نماید. در این مرحله با طرح و ثبت پرسش‌های جدید، برای مصاحبه تکمیلی آماده می‌شود. بدیهی است مصاحبه تکمیلی همان‌گونه که از نام آن هویداست، نه یک مصاحبه مستقل، بلکه مرحله‌ای در تکمیل مصاحبه اصلی است.

خاطرات محمد کوثری

سردار محمداسماعیل کوثری، مهمان چهل‌وچهارمین برنامه شب خاطره (4 مرداد 1375) بود. او در سال‌‌های دفاع مقدس به حاج محمد کوثری معروف و در بخشی از این سال‌ها فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) بود. سردار کوثری در این فیلم از اوضاع پس از پذیرفته شدن قطعنامه 598 و هدف سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در آن روزها گفته است. این روایت‌ را ببینیم.

نمایشگاهی از تاریخ شفاهی فرهنگ بوسنیایی

مدت زمان اندکی پس از اولین برخورد، بورکمن و هادیچ گروهی را برای شروع کار طرح تاریخ شفاهی گرد هم جمع کردند که نتیجه آن به شکل نمایشگاهی در موزه خود را نشان داد. طبق گفته بورکمن، حدود 26 ماه برای برپایی این نمایشگاه زمان صرف شده است.

تاریخ شفاهی ورزش‌های‌ دبیرستانی

نگاهی عمیق به انجمن دبیرستان‌‌های ایلینویز تازه‌ترین طرح تاریخ شفاهی کتابخانه و موزه ریاست جمهوری آبراهام لینکلن در اسپرینگفیلد است. ده‌ها مصاحبه، یک به یک با مربی‌های موفق، ورزشکارانِ بااستعداد و حتی روزنامه‌نگارانی که ورزش‌های دبیرستانی را پوشش داده‌اند، امکان بررسی نقشی که ورزشکاران و این دست فعالیت‌ها در سراسر ایالت و تاریخ آن ایفا می‌کنند، فراهم می‌سازد.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

سال‌های تنهایی - 14

خاطرات خلبان آزاده، هوشنگ شروین(شیروین)
به کوشش: رضا بنده‌خدا

رضا احمدی، مرد خدا و بسیار مؤمن بود و در زمان کودکی‌اش به مدرسه علوم دینی رفته و درس خوانده بود. او با هوش فوق‌العاده‌اش چندین سوره از قرآن کریم را به ما آموخت و سپس برنامه نماز را به شکل جماعت به اجرا درآورد. با این که خود او و سلمان، نماز را خیلی صحیح می‌خواندند، امّا مسئولیت پیش‌نمازی را نمی‌پذیرفتند و ناچار هر چهار نفر به نوبت پیش‌نماز می‌شدیم.

روزی یکی از بچّه‌ها پرسید:

ـ راستی، این صدای ضعیف آواز و اذان و باران و قورباغه و... را در شب‌ها شما هم می‌شنوید؟

همه جواب مثبت دادیم. تا آن لحظه همه فکر می‌کردند شاید به تنهایی دچار توّهم شده باشند، امّا بعد از مطرح شدنش، همه شهامت پیدا کرده، راجع به آن گفت‌وگو کردیم. من صادقانه گفتم:

ـ راستش به این دلیل که مورد اتّهام قرار نگیرم، عنوان نمی‌کردم و می‌ترسیدم که شما بگویید اینها فکر و خیال است و من مالیخولیایی شده‌ام.

بچّه‌ها خندیدند و گفتند:

ـ ... تقریباً ما هم همین احساس را داشتیم!

روزها از پی هم می‌گذشت و اطلاع دقیقی از اوضاع ایران و جنگ تحمیلی نداشتیم. احمدی که کمی عربی می‌دانست، گاهی با نگهبان‌ها حرف می‌زد. می‌گفتند جنگ ادامه دارد و هیئت‌هایی بین دو کشور در حال رفت‌وآمد هستند. خبرهای مربوط به جبهه و اسرا را از نگهبانی که شیعه بود، دریافت می‌کردیم.

هر کدام از نگهبان‌ها دارای برخوردی متفاوت بودند، بعضی حالت خصمانه داشتند، بعضی بی‌تفاوت بودند و چند نفری هم نسبت به ما و به‌خصوص، حضرت امام ابراز علاقه می‌کردند، امّا کاری از دست‌شان برنمی‌آمد.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.