شماره 277    |    26 آبان 1395
   

جستجو

در گفت‌و‌گو با «محمود فرهنگ» بیان شد

بُرش‌هایی از تاریخ شفاهی تئاتر دفاع مقدس

در این گفت‌و‌گو به خاطرات محمود فرهنگ می‌پردازیم؛ متولد ۱۳۳۲ در همدان و نویسنده، کارگردان و منتقد تئاتر. کسی که سال‌ها در زمینه دفاع مقدس فعالیت کرده‌ و همواره امید دارد که با پیشرفت هنرمندان، روزی آوازه بزرگ‌مردان این دفاع به گوش جهانیان خواهد رسید. در گفت‌وگوی سایت تاریخ شفاهی ایران با محمود فرهنگ از برنامه‌ها، وقایع و چهره‌هایی سخن به میان آمده که سرآغازی برای تدوین تاریخ شفاهی تئاتر دفاع مقدس محسوب می‌شوند.

«مردان مهتاب» و جهادگران گمنام

در عملیات‌ها پا به پای رزمندگان پیش می‌رفتند و پس از عملیات هم پاکسازی منطقه، تعمیر ادوات و احداث استحکامات برای جلوگیری از ضد حمله را بر عهده داشتند. آنها جوانان جهاد سازندگی بودند که با نام سنگرسازان بی‌سنگر هم شناخته می‌شوند. کتاب «مردان مهتاب»* فعالیت‌های این گروه از جهادگران (به صورت ویژه جهادگران استان اردبیل) را در طول هشت سال دفاع مقدس به تصویر می‌کشد. قالب کتاب، خاطره است.

خاطرات اسدالله ناصح

سردار اسدالله ناصح، یکی از فرماندهان سال‌های دفاع مقدس، مهمان دوازدهمین برنامه شب خاطره (5 آذر 1372) بود. خاطره ماجراهایی که او درباره جبهه منطقه گیلان‌غرب تعریف کرده را ببینیم و بشنویم.

روبه‌رو شدن با نسل‌کشی کامبوج از طریق تاریخ شفاهی

در پنوم پن یک نمایشگاه جدید از مصاحبه‌های تصویری استفاده کرده است تا نسل جوان کشور را روبه‌روی حوادثی قرار دهد که ترجیح می‌دهند آن را باور نکنند.حدود دو میلیون نفر کامبوجی، تقریباً یک‌چهارم از جمعیت کشور، در اثر گرسنگی، بیماری، شکنجه و اعدام در دوره حکومت خمرهای سرخ بین سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ کشته شدند.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

چشم در چشم آنان(20)

راوی: فاطمه ناهیدی
به کوشش: مریم شانکی

__________________________

دو روز در آسایشگاه‌ها به روی‌شان بسته شد. چند نفر را بردند و حسابی خدمت‌شان رسیدند. غذا را خودمان می‌رفتیم می‌گرفتیم. یعنی خودمان این‌طور می‌خواستیم. از این طریق می‌توانستیم با برادرها ارتباط برقرار کنیم. بچه‌ها پیام‌ها را در کاغذ می‌نوشتند و در طول راه می‌انداختند زمین و ما موقع گرفتن غذا، یک چیزی را می‌انداختیم زمین و به بهانه برداشتنش آن را هم برمی‌داشتیم.

در ابتدا آزادی بیشتری داشتیم. می‌توانستیم با بعضی‌ها صحبت کنیم، ولی بعد به برادرها گفتند که حق صحبت کردن با ما را ندارند. هرکس با ما صحبت می‌کرد، کتک مفصلی می‌خورد.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.