شماره 254    |    12 خرداد 1395
   

جستجو

خاطراتی از عبدالرضا زمانی گندمانی

حفاظت از جماران و دیدار با امام(ره)

روزی حاج عیسی، خادم امام با سطل کوچکی نزد من آمد و گفت چند عدد توت برای امام می‌خواهم. من هم به عشق حضرت امام از درخت بالا رفتم و ۱۵ دانه توت چیدم و در سطل گذاشتم. بعد از اینکه حاج عیسی توت‌ها را برای امام برده بود، ایشان فرموده بودند: «تنها من نیستم که توت دوست دارم. کمتر بچینید تا به بقیه هم برسد.» و بار بعدی حاج عیسی تنها ۵ دانه توت برای حضرت امام چید و نزد ایشان برد.

27 سال گذشت

رحلت امام خمینی(ره) در آیینه خاطرات

متن پیشِ رو به مرور خاطرات برخی از بستگان، نزدیکان، یاران و پزشکان امام خمینی(ره) درباره آخرین لحظات حیات ایشان می‌پردازد. این در حالی است که غالب خاطرات نزدیکان و بستگان امام همچون فاطمه طباطبایی تا پیروزی انقلاب پیش رفته و به همین جهت، اشاره‌ای به رحلت امام خمینی(ره) در کتاب خاطره وی نشده است.

با خاطره‌گویی از وقایع پیروزی انقلاب و دفاع مقدس برگزار شد

شب خاطره 268، سومین برنامه مشترک مجلس شورای اسلامی و حوزه هنری

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، دویست و شصت و هشتمین برنامه از سلسله‌ برنامه‌های شب خاطره، عصر پنجشنبه ۶ خرداد 1395 در حوزه هنری تهران برگزار شد. در این مراسم که سومین «شب خاطره» مشترک میان مجلس شورای اسلامی و حوزه هنری بود و با همکاری فراکسیون دفاع مقدس مجلس شورای اسلامی برگزار شد، میهمانان به بیان خاطرات خود از دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پرداختند. دو شب خاطره دیگر مجلس شورای اسلامی، 19 بهمن 1393 و 21 مهر 1394 برگزار شدند.

امام خمینی(ره) و شهدا چگونه زیستند؟

هر یک از کتاب‌هایی که درباره شهدا به انتشار رسیده، سبک زندگی آنها را که شامل مجموعه‌ای از رفتارهای آنها است نشان می‌دهد، اما هر کتاب فقط به یک شهید اختصاص دارد و فقط سبک زندگی او را به نمایش درمی‌آورد. کتاب «زندگی به سبک امام و شهدا»* نیز همان‌طور که از نام آن مشخص است به موضوع سبک زندگی اختصاص دارد...

خاطرات حاجی بخشی

ذبیح‌الله بخشی‌زاده معروف به حاجی بخشی، در سومین برنامه شب خاطره (28 بهمن 1371) میهمان حوزه هنری بود. از اعضای معروف بسیج در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود که دی ماه 1390 درگذشت. در این فیلم خاطراتی از زبان او می‌شنویم.

پس از 26 ماه ...

اسارت از زبان سید

سید جمال ستاره‌دان، کارمند راه و شهرسازی استان اردبیل است که پس از پذیرش قطعنامه 598 و با حمله منافقین و تکِ عراقی‌ها، در تاریخ پنجم مرداد 1367 به اسارت درآمد. او در اردوگاه‌های «جلولا» و «15 تکریت» اسیر بود و پس از 26 ماه اسارت در شهریور 1369 به ایران بازگشت. کتاب «سید آسایشگاه 15» از دوران کودکی او آغاز می‌شود و تا خدمت سربازی، اسارت و آزادی وی ورق می‌خورد.

مجموعه نکته‌های آموزشی

چگونه طرح تاریخ شفاهی خود را منتشر کنم؟

اطمینان حاصل کنید که نقطه تمرکز شما شفاف است و تلاش نکنید در یک زمان موارد زیادی را پوشش دهید. برای آنچه می‌خواهید به آن برسید و مناسب‌ترین رویکرد برای دستیابی به آن تصمیم بگیرید.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

نظریه تاریخ شفاهی (91)

نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی

________________________

قصد فریش از بیان دیدگاه فوق پیاده‌سازی آن صرفاً در موقعیت مصاحبه بود، اما اصحاب تاریخ شفاهی از مفهوم مرجعیت مشترک بهره برده و آن را در حوزه‌هایی به مراتب گسترده‌تر از صِرفِ جلسه مصاحبه‌گر و پاسخگو پیاده ساخته‌اند؛ در واقع مفهوم مرجعیت مشترک به دست آنان تبدیل به رویه مشارکتی فعال و پایداری شده که مراحلی مانند طراحی پروژه، اجرای مصاحبه، تفسیر مواد و مصالح تولیدی، و توزیع دستاورد نهایی را در بر می‌گیرد. اِعمال مفهوم مرجعیت مشترک در روند پروژه را باید یکی از شاق‌ترین کارهای روزگار بدانیم، زیرا وقت‌گیر، طولانی‌مدت، پرزحمت، مستلزم رعایت اصول اخلاقی در مرحله تفسیر و همچنین نظارت دقیق و موشکافانه است که در بسیاری موارد نیز متدولوژی مناسبی از کار درنمی‌آید.[1] شاید ارائه دو مثال از اجرای عملیاتیِ مرجعیت مشترک یا مشارکت همکارانه در این قسمت برای تبیین محاسن و معایب روش یادشده خالی از فایده نباشد؛ نخست ساز و کار کسانی که در حوزه مبتلایان به اختلالات یا ناتوانی‌های یادگیری پژوهش می‌کنند و دوم، مشارکت خانم لورن سیتزیا[2] در تولید خودزیست‌نامه مبتنی بر تاریخ شفاهی.

یان والمزلی، یکی از پژوهشگران برجسته حوزه تاریخ شفاهیِ معلولان است که پیشگام مشارکت دادن عملیاتیِ پاسخگویان در فعل و انفعالات پروژه تحقیقاتی‌اش شد. قصد او این بود که پاسخگویان معلول را با ضرورت‌های ویژه پژوهش خود آشنا سازد و آنها را با مسیر و مراحل پروژه همگام و سازگار نماید. اما این تدبیر در واقع استراتژی او برای عبور از موانعی بود که مانع از رساندن صدای معلولان به دیگران می‌شد و سیاست‌های متخذه در این حوزه را تحت تأثیر قرار می‌داد. والمزلی معتقد بود که مشارکت فعال و عملیاتی «گامی است به سوی توانمندسازی»ِ کسانی که ضعیف‌ترین قشر جامعه محسوب می‌شوند.[3] وی به کمک نقشه مقاطع زندگی پاسخگویان (خلاصه مصور یا تصویری زندگینامه راوی)، اطلاعاتِ گردآمده از مصاحبه مقدماتی را مورد استفاده قرار می‌داد تا به پاسخگویان برای خلق گزارش‌های روایی از داستان زندگی خودشان کمک کند.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.